محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

مجتبی ومحمد رضا ومهدیار خوشگل های مامان

اولین حرفهای مهدیار

چشمهایم را می بندم تا بهتر ببینم سلام امروز میخواهم در مورد کلمه های جدید مهدیار بنویسم لاله یعنی خاله الله یعنی الله اکبر دادا یعنی داداش ماما یعنی مامان جیز یعنی جیز ووقتی که محمدرضاو مجتبی با باباشون صحبت میکنه اون هم حتما باید گوشی را برداره وبگه الو در غیر اینصورت گوشی را به نقطه نا معلومی پرتاب میکنه ...
12 تير 1391

خاطرات مشهد

ولی پیش امام رضا یه صفایی داشت که هیچ جا نداره انشالله امام رضا دوباره ما را بخواد این هم عکس محمد رضا ومجتبی ...
10 تير 1391

خاطرات مشهد

انجا که رسیدیم مهدیار اروموقرار نداشت وقتی میرفتم نماز بخونم میرفت برای خودش انگار نه انگار که کجا میرم شاید گم شم ...
10 تير 1391

بدون عنوان

سلام پس از یه مدت طولانی دوباره شروع به نوشتن کردم یه خورده مریض بودم الحمدلله برطرف شد میخوام از خاطره مشهد شروع کنم در راه مهدیار تو هواپیما شیشه هواپیما را تمیز میکرد تو دلش میگفت وای چقدر کثیفه چطوری اون پایین را نگاه کنم ...
10 تير 1391